پاسخ به کارنامه اسلام زرین کوب - علم و دانش در اسلام

زرین کوب در کتاب کارنامه اسلام نوشته است:

نقل قول:
البته شعر وتاريخ و انساب،تا جائى كه موجب لغو و فساد نمى‏شد،
نه فرض بود نه‏مذموم.
مى‏گويند وقتى پيغمبر از جائى مى‏گذشت،كسى حرف مى‏زد ومردم بر او جمع آمده بودند.پرسيد كيست؟گفتند علامه‏يى است.سئوال‏كرد چه مى‏داند.گفتند شعر و انساب.
پيغمبر گفت اين علمى است كه‏دانستنش فايده‏يى ندارد و ندانستنش زيانى ندارد. معهذا، بعدهابسبب فايده‏يى كه ازين مباحث در فهم و تفسير قرآن و حديث عايدمى‏شد ادب و تاريخ و انساب هم مطلوب شد،

چنانكه تعمق در دقايق‏نظرى و غير عملى طب و حساب و امثال آنها هم كه خود آنها مورد حاجت‏نيست-اما دانستن آنها تا آن قدر كه مورد حاجت‏باشد موجب افزودن‏قوتست-اگر چه ديگر فريضه نيست اما فضيلت محسوبست


1) منظور از لغو و فساد این بوده است که مطلبی خلاف اسلام باشد یا نقل تاریخ آب روی اسلام را ببرد آنوقت فساد و لغو است.
اگر کسی می گفت بریدن دست و سنگسار و برده داری بد است لغو گفته بود. اگر کسی می گفت رابطه جنسی با دختران نابالغ یا تازه بالغ زشت است اشائه فساد کرده بود.

2) شعر و ادب بدرد نمی خورد اما وقتی دیدند می شود با آن قرآن را ماله کشی کرد یک دفعه ورق برگشت!

3) دانستن طب و حساب تا آن حد که مورد حاجت باشد خوب است زیادش بد است!

هیچ نظری موجود نیست: